ظهر سهشنبه گذشته به پلیس پایتخت گزارش داده شد که مردی در نیاوران هدف اصابت گلوله قرار گرفته و پیکر خونین وی در خیابان افتاده است. با حضور مأموران در محل، مرد مجروح به بیمارستان منتقل شد و کارآگاهان با انجام تحقیقات میدانی و بررسی دوربینهای مداربسته متوجه شدند که عامل تیراندازی برادر او بوده است. تحقیقات نشان میداد که مرد تیرانداز صبح روز حادثه به آپارتمان برادرش رفته بود و ساعتی بعد دو برادر از ساختمان خارج شدند که به محل کارشان بروند. درحالیکه یکی از برادرها در خیابان منتظر ایستاده بود، برادر دیگر سوار خودروی 207خود شد و همان لحظه با سلاحی که همراهش بود گلولهای به پشت سر برادرش شلیک کرد و وقتی وی روی زمین افتاد با ماشین او را چندبار زیر گرفت و از صحنه گریخت. با این اطلاعات، جستوجو برای دستگیری مرد تیرانداز آغاز شد اما ساعتی بعد معلوم شد که او علاوه بر تیراندازی بهسوی برادرش، به سمت همسرباردارش نیز شلیک کرده و جان او را گرفته است. آنطور که تحقیقات نشان میداد مرد خشمگین ابتدا ساعت 8صبح همسر باردارش را در خانهشان با شلیک گلوله به قتل رسانده و سپس سوار بر خودروی 207خود شده و به سمت محل زندگی برادرش رفته و به جان وی سوء قصد کرده است.
بررسیها حکایت از این داشت که 2برادر شرکت و کارخانه فولاد داشته و وضع مالی خوبی داشتند اما هنوز معلوم نبود که انگیزه قاتل از شلیک به همسرباردارش و برادرش چه بوده است. مقتول زندگی بخشید تحقیقات مأموران اداره دهم پلیس آگاهی تهران، زیرنظر قاضی محمدجواد شفیعی، بازپرس جنایی پایتخت، برای بازداشت عامل تیراندازی ادامه داشت تا اینکه از بیمارستان خبر رسید مرد مجروح (برادر قاتل) دچار مرگ مغزی شده است. در چنین شرایطی، خانواده وی وقتی متوجه شدند که دیگر امیدی به بازگشت مرد مجروح به زندگی نیست رضایت دادند تا اعضای بدن او را به بیماران نیازمند اهدا کنند و روز جمعه اعضای بدن مرد زخمی به بیماران نیازمند اهدا شد. دستگیری در هتل متهم به قتل که حالا قتل 2نفر را در پروندهاش ثبت کرده بود، تلاش میکرد ردی از خودش به جا نگذارد و با هویت جعلی در یکی از هتلهای مجلل پایتخت ساکن شده بود اما خبر نداشت که یکی از آشنایانش را درست در نزدیکی هتل خواهد دید.
ماجرا از این قرار بود که متهم برای انجام کاری از هتل خارج شد و آن روز یکی از آشنایانش بهصورت اتفاقی وی را در نزدیکی هتل دید. خبر جنایتی که مرد تیرانداز مرتکب شده بود مثل بمب صدا کرده بود و به همین دلیل مرد آشنا وقتی متوجه شد که او در هتل مخفی شده فورا با پلیس تماس گرفت و موضوع را اطلاع داد.
در این شرایط بود که مأموران راهی هتل شدند و متهم تحت تعقیب را دستگیر کردند. او دیروز برای انجام تحقیقات به دادسرای جنایی تهران منتقل شد و انگیزهاش از2 جنایتی که مرتکب شده را کینهای عنوان کرد که نسبت به همسر و برادرش داشت. او به دستور قاضی جنایی برای انجام تحقیقات تکمیلی به اداره دهم پلیس آگاهی تهران منتقل شده است. گفتوگو میخواستم انتقام بگیرم متهم به قتل فوق لیسانس اقتصاد از یکی از دانشگاههای معتبر تهران را دارد.او صاحب کارخانه و هتل است و ثروت زیادی دارد. او میگوید با برادرش اختلافات مالی و خانوادگی داشته است. از سوی دیگر با همسرش هم دچار اختلافاتی شده و تصمیم گرفت جان هردوی آنها را بگیرد. انگیزهات از دو جنایتی که مرتکب شدی چه بود؟ انتقامجویی. چرا از مقتولان کینه به دل داشتی؟ مدتها بود که با برادرم دچار اختلافات مالی و خانوادگی شده بودم.
او پشت سر من بدگویی کرده بود و من مدتها بود که از او کینه به دل داشتم. از سوی دیگر همسرم هم دیگر مرا حمایت نمیکرد. او هم شروع کرده بودپشت سر من حرف زدن. از دیگران شنیده بودم که مدام بدگویی میکرد و همه این اتفاقات موجب شده بود تا آتش کینهای که در دلم روشن شده روزبهروز شعلهورتر شود تا اینکه تصمیم به انتقام گرفتم. چند وقت بود با همسرت ازدواج کرده بودی؟ همسردومم بود. 4سالی میشد با هم ازدواج کرده بودیم و من خیلی عاشقش بودم. او باردار بود و من در این 4سال بهترین زندگی را برای او فراهم کرده بودم. اجازه ندادم آب در دلش تکان بخورد اما در حق من بد کرد. چرا باید پشت سر من بدگویی میکرد؟ من همسرش بودم و همیشه هوایش را داشتم. به طلاق فکر نکردی؟ اصلا فکرم کار نمیکرد. میدانم راه اشتباه را انتخاب کردم اما احساس میکردم فقط با کشتن آنها آرام میگیرم. از کی نقشه قتل آنها را کشیدی؟ از یکی دو هفته قبل.رفتم شهرستان اسلحه خریدم و برگشتم. ابتدا همسرم را به قتل رساندم و سپس به سراغ برادرم رفتم. هیچ حرف و دعوایی هم بین ما رد و بدل نشد. فقط در فرصتی مناسب وقتی از محل زندگی برادرم خارج شدیم اسلحه را به سمتش گرفتم وشلیک کردم. همسرم را هم به همین شکل در اتاقش کشتم. فکر فرار از کشور را نداشتی؟ اصلا فکرم کار نمیکرد. دوبار تصمیم بهخودکشی گرفتم اما زنده ماندم. رفتم در یکی از هتلها ساکن شدم و بعد مأموران ریختند آنجا و دستگیرم کردند. حالا که گیر افتادم و باید زندانی شوم بهشدت پشیمانم و میترسم. من تا به حال پایم به اداره پلیس و دادسرا باز نشده است. من تحصیلکردهام و کارخانه دارم، جای من اینجا نبود.